در جلسات هفتگی معالم القرآن حسینیه قرآن و عترت بنیاد قرآن کشور، دکتر اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی، به ارائه موضوع بررسی ابعاد حاکمیت، حکومت، حکمرانی قرآنی پرداختند
در ابتدا جلسه با قرائت قرآن و با صدای جناب آقای محسن جهانی آغاز گردید و پس از آن حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی حسین زاده دبیرکل بنیاد قرآن فرمودند:
درباره نقش احزاب در حکمرانی قرآنی به نظر میرسد مبنای حزب را با شاخصه حق و باطل تعریف کنیم. زیرا اساس حقیقت هستی حق است نه باطل.
و دومین شاخصه که در همان حق مستتر است شاخصه امام است:
و سومین شاخصه هم اسلام و کفر است و چهارمین هم خدا و شیطان است.
در یک روایت این موضوع مشخص میشود:
علی مع الحق و الحق مع علی
حق و امام لازم و ملزوم هستند.
مهم در این جا شناخت حق است که چگونه حق را بشناسیم تا راه حق را دنبال کنیم.
زیرا شکل تمامی احزاب نشناختن حق و باطل است که به بیراهه میروند اگر حق را شناختند، باطل خود شناخته میشود.
امام علی علیه اسلام مشکل شناسی حق را این گونه میفرماید:
يَا حَارِثُ [حَارِ] إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ، فَحِرْتَ؛ إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ، فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ [أَهْلَهُ]، وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ، فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ. فَقَالَ الْحَارِثُ فَإِنِّي أَعْتَزِلُ مَعَ [سَعْدِ] سَعِيدِ بْنِ مَالِكٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ. فَقَالَ (علیه السلام) إِنَّ [سَعْداً] سَعِيداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ يَخْذُلَا الْبَاطِلَ.
و قیل ان الحارث بن حوط اتاه فقال: اترانی اظن اصحاب الجمل كانوا علی ضلاله
حارث بن حدت نزد امام آمد و گفت: آیا چنین پنداری که من اصحاب جمل را گمراه میدانم؟ چنین نیست
امام فرمود: ای حارث تو زیر پای خود را دیدی اما به پیرامونت نگاه نکردی، پس سرگردان میشدی، تو حق را نشناختی تا بدانی که اهل حق چه کسانی میباشند و باطل را شناختی تا باطل گرایان را بشناسی.
و حارث گفت: من و سعد بن مالک و عبدالله بن عمر از جنگ کنار میرویم امام نیز فرمود: همانا سعد و عبدالله بن عمر نه حق را یاری کردند و نه باطل را خوارساختند.
یکی از موضوعات مهم در نقش احزاب در حکمرانی قرآنی اصل قانون قرآنی است به نام امر به معروف و نهی از منکر که آمران به معروف و ناهیان از منکر که در حقیقت تشکل مومنان است به نظر می رسد که فراحزب است و فرا حزب الله است که آن حزب الله هم للغالبون.
بنابراین رسالت الهی اهل ایمان است که با تشکل خود و فراهم سازی حزب و گروه حکمرانی الهی را در روی زمین پیاده کنند تا خوبیها و زیباییها رویش و زشتیها و بدیها ریزش کند.
امام علی علیه السلام در خطبه ۳۸ میفرماید:
و إنّما سمّیت الشّبهه شبهه لأنّها تشبه الحقّ
و إِنَّمَا سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لاَِنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ: فَأَمَّا أَوْلِیَاءُ اللهِ فَضِیَاؤُهُمْ فِیَها الْیَقِینُ وَ دَلِیلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اللهِ فَدُعَاؤُهُمْ فیهَا الضَّلالُ وَ دَلِیلُهُمُ الْعَمْى فَما یَنْجُو مِنَ الْمَوتِ مَنْ خافَهُ، وَ لا یُعْطَى الْبَقاءَ مَنْ أَحَبَّهُ.
شبهه را برای این شبهه نامیدند که به حق شباهت دارد اما نور هدایت کننده که دوستان خدا در شبهات یقین است و راهنمای آنان مسیر هدایت الهی است اما دشمنان خدا دعوت کنند نشان در شبهات گمراهی است و راهنمای آنان کوری است.
همچنین ایشان افزودند:
اگر بخواهیم ریشه و منشاء تخرب را در تاریخ اسلام دنبال کنیم برمیگردد به جامعه صدر اسلام که پس از هجرت پیامبر اسلام به مدینه جریانات و گروه هایی شکل پیدا کردند و نیز پس از رحلت پیامبر این گروه ها بیشتر و بیشتر شد تا به تفرقه گرایی رسید که خود این از مشکلات پیش آمده تفرقه اتفاق افتاد که خود دارای عواملی است که مورد مذمت اسلام است و آن دنیا گرایی و قدرت طلبی بود که اساس وحدت را از بین برد و نیز عصبیت جاهل و قبیله گرایی و نژادگرایی همچنین اختلافات کلی و مدنی بودن عامل افتراق و اختلاف بود که مهاجران و اقشار شکل پیدا کرد که البته هر کدام آیات و روایات دارد که باید پیوست این بحث قرار گیرد.
شهید بهشتی احزاب را به سه دسته تقسیم بندی میکنند:
احزاب اسلامی، غیراسلامی، ضداسلامی
به طور کلی احزاب نقش راهبردی در حکمرانی را دارند و حکمرانی همان هدایت جامعه و انسان است.
نکته دیگر: نقش احزاب در جهت تحقق مشارکت مردم در حکمرانی است که این مشارکت در ثبات و استواری نظام حکمرانی بسیار مهم و موثر میباشد
احزاب باید به دنبال قانون گرایی باشند و مبتنی بر قانون حرکت کنند تا مردم هم قانونگرا تربیت شوند.
پس از آن دکتر بادامچیان ادامه دادند:
حکمرانی از آغاز بشریت و از هنگامی که انسانها به اجتماعات رسیدند، مطرح بوده؛ از آغاز قبل آفرینش نیز خداوند میگویند که میخواهند جانشینی در زمین برگزینند که اصل بحث در واژه حکم است و حکم هم یک امر دستوری است و در بابهای عربی، مَعانی مختلفی میدهد، از جمله اینکه یک امر دستوری است، یک موضوع کامل و مستحکم را بیان میکند، دایره وسیعی دارد و ریشه در مفاهیم دارد و ما هم باید این زیاد بودن معانی را فرا بگیریم و به کار ببریم. مبحث دیگر این است که تفاوت بین حکمرانی، حاکم و حاکمیت را بشناسیم؛ آن چیزی که خط مَشی یک جامعه را مشخص میکند، طبیعتاً تحت حاکمیت است و ما میگوییم که حاکمیت فراتر از حکومت کردن است. در حاکمیت اسلامی، حاکمیت، حاکمیت اسلامی است و حتی دست پیامبر خدا هم نیست و فقط دست الله است. در غرب، حاکمیت به ظاهر دست مردم است و در نظام مارکسیستی دست یک حزب است. ائمه معصومن (علیهمُ السلام) به مردم حکومت دارند، نه حاکمیت و آنها فقط برای خدا و برای رشد مردم کار میکنند. در حکومت جمهوری اسلامی، حاکمیت برای الله است و تمام. البته که خداوند نیازی به حاکمیت ما ندارند و این مسئله برای رشد ما انسانها است و حکومت هم برای ولی خداست و حرف اوست که حجت است که از جانب خود چیزی نمیگوید و نه برای نفع خود؛ بلکه از جانب خداوند سخن میگوید. پس دستور او، دستور درستی است و باید به آن تمام و کمال عمل شود. باید توحه داشت که حزب هم نمیتواند جای حاکمیت را بگیرد. این سوال مطرح می شود که آیا جامعه میتواند بدون حکومت باشد؟! جواب معلوم است، خیر؛ در صورتی که بعضی اِنکار و همچنین فلاسفه میگویند که حکومت برای یک جامعه الزامی نیست و مردم راه خود را تشخیص میدهند و بر اساس آن پیش میروند. تفکر مارکسیستی و امپریالیسم نیز همین را میگوید اما در اسلام اینگونه نیست و طبق صحبت امام علی (علیه السلام)، مدیر، نیاز جامعه است. اسلام از موقعی که آمد مسئله حاکمیت الهی را مطرح کرد و احکام هم از شئونات آن است. ما دنبال حاکمیت اسلام هستیم؛ زیرا با حکومت اسلامی، مشکلات باید به طرز درست حل شوند و تحت حاکمیت الله و حکومت ولی الله باشد. ما تا زمانی که ظلم و نامردی وجود دارد، باید با آن مبارزه کنیم و آن را نابود کنیم تا حاکمیت الله در همه جا روشن و اجرا شود. حاکمیت الهی فقط توسط حکومت امامت قابل اجراست و قرآن نیز خودش کتاب حکمت، حاکمیت، حکم و احکام است. ساماندهی و نظم کامل فقط توسط امام اجرا میشود و حکومت در نظام اسلامی اِرثی نیست، بلکه امانت است و باید کامل حواسمان باشد که اگر خواستیم بین مردم حکومت کنیم، قاعده است که باید با عدل و قسط حکومت کنیم و دنبال هوی و هوس نباشیم.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سپس مداحان اهل بیت (علیه السلام)، حاج آقای سید محمدجواد میری، حاج آقای حسن امیری فر و حاج آقای رضوی به نوحه خوانی پرداختند.